اسانی، ازادی، معافیت، روانی، استقلال سایر معانی: آزادی، حریت، رهایی، رهایش، آزادی از زندان، عفو، بخشودگی، آزادی از بردگی، اختیار داشتن، آزادی عمل داشتن، آزاد بودن، آسانی، سهولت، آزادگی، رادم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخود، سخاوتمندانه، بطور ازاد یا رایگان سایر معانی: بطور ازاد یا رایگان