پنهانی پنهان بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روشنی، وضوح، شفافیت
روشنی، وضو، شفافیت
زیرکی، روشن بینی، وضوح، روشنی، صراحت، تیز بینی، شفافی، روش فکری سایر معانی: عاقلی
خفا، راز، اختفا، پوشیدگی، محرمانه بودن، پنهان کاری، رازداری، سری بودن، نهانکاری، راز پوشی، خفیه سایر معانی: نهان بود، نهفتگی، پنهانی بودن، نهان داشت