[ریاضیات] هزینه ی بالاسری، هزینه ی سربار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] هزینه های سربار (بالاسری)
خط هوایی [مهندسی برق] نوعی خط برق، دارای رساناهایی لخت یا عایقشده، که، برای حفظ حداقل فاصلۀ معین از سطح زمین، بر روی تکیهگاه یا مَقَره (insulator) قرار میگیرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] اضافه یا کسری بازگیری سربار
[عمران و معماری] جوش سربالا
هزینه ثابت عمومی
[حسابداری] سربار جذب شده کارخانه
[حسابداری] سربار بودجه شده کارخانه
[حسابداری] سربار کارخانه دوایر
[حسابداری] سربار مستقیم کارخانه
[حسابداری] سربار کارخانه [ریاضیات] سربار کارخانه
[حسابداری] نرخ سربار کارخانه