پایه، بست، پاروگیر، تیر دگل قایق، دم طیاره سایر معانی: شمع یا پایه ی موقت و غیره که بر بدنه ی اصلی وصل است، تیر کناره ی قایق (برای افزودن بر ثبات و نگهداری پارو و غیره) [زمین شناسی] دیرک، شم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قایق رانی سایر معانی: (در اصل در میان سرخپوستان امریکا) زورق باریک و سبک، زورقچه، کانو، بلم، قایق، قایق باریک وبدون بادبان وسکان
ارابۀ فرود پایدارساز [حملونقل هوایی] هریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان