پسندیده، قابل تحسین، ستوده، قابل پسند، خیلی خوب سایر معانی: ستودنی، تحسین انگیز، شایسته، عالی، بسیار خوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیالی، خیال اندیش، خواب مانند، رویایی، خواب الود سایر معانی: خیال انگیز، رویاآمیز، اهل خواب و خیال، خیال باف، خیال پرور، مهبم، گنگ، (چشم) خمار، ملایم و خوشایند
شگفت اور، افسانهای، افسانهوار سایر معانی: (عامیانه) خیلی خوب، عالی، محشر، معرکه، افسانه مانند، داستانگونه، داستانی، دستان، شگفت انگیز، باور نکردنی، اعجاب آور، محیرالعقول، مجهول
خیالی، خارق العاده سایر معانی: خیالی، خارق العاده
غیرعادی، غیرمترقبه، ناهماره
قلنبه، عالی، ممتاز، برجسته، واریز نشده سایر معانی: مبرز، زبده، نخبه، سرشناس، (وام یا کار و غیره) عقب افتاده، معوقه، نا تمام، حل نشده، بیرون زده، بر آمده، قلمبه، (سهام و اوراق قرضه) منتشر شده ...
عالی، شکافنده سایر معانی: (اسباب) پاره کننده، کننده، - کش، - بر، (انگلیس - قدیمی - خودمانی) عالی، هنگامه، معرکه [عمران و معماری] خرد کردن [معدن] تراشه کردن (حفر چاه و تونل) - شیارزنی (ترابری ...
جالب، زیبا، لذیذ، خوش مزه، جالب توجه سایر معانی: (عامیانه) خوشمزه، مطبوع