[عمران و معماری] درب نوسانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] نوسان تابع
مرکز نوسان [فیزیک] نقطهای از آونگ فیزیکی که اگر تمامی جرم آونگ در آن متمرکز شود، همان حرکت نوسانی را خواهد داشت
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] نوسان به طور بحرانی میرا
[شیمی] نوسان میرا [برق و الکترونیک] نوسان میرا نوسانی که دامنه ی آن با گذشت زمان کاهش می یابد. [ریاضیات] نوسان میرا
[آب و خاک] نوسان
نوسان واداشته [فیزیک] حرکتی نوسانی که در پی اِعمال نیروی خارجی بر نوسانگر ساده پدید میآید
[ریاضیات] نوسانات واداشته
[برق و الکترونیک] نوسان هماهنگ [ریاضیات] نوسان هماهنگ
گرایۀ نوسان [فیزیک] ← گرایۀ ارتعاش
[برق و الکترونیک] نوع نوسان
[برق و الکترونیک] نوسان طبیعی