مدل پیشگوی تصادفی [رمزشناسی] استفاده از یک تابع ریاضی برای اثبات درستی کارکرد یک قرارداد که در اختیار تمام کاربران، اعم از عادی و مهاجم، قرار میگیرد و بهصورت تصادفی به هر ورودی م ...
واژههای مصوب فرهنگستان
قایق رانی سایر معانی: (در اصل در میان سرخپوستان امریکا) زورق باریک و سبک، زورقچه، کانو، بلم، قایق، قایق باریک وبدون بادبان وسکان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیب گو، فالگیر
طالع بین، پیشگو سایر معانی: پیشگو
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز سایر معانی: (داستان یا نمایش) معماآمیز، مبهم و پیچیده، (جمع - به ویژه در عهد باستان) مراسم سری مذهبی (که فقط خواص حق شرکت در آنرا دا ...
پیشگویی کننده سایر معانی: پیشگویی کننده
الهام، اشکار سازی، افشاء، فاش سازی، وحی سایر معانی: آشکار سازی، هویدا سازی، نمایان سازی، (الهیات) وحی، الهام الهی، مکاشفه، اشراق، کشف و شهود، تجلی (خواسته ی خداوند)، تجلی گری، رازگشایی، افشا ...
پیش بینی کننده، غیب گو، بیننده، پیغمبر سایر معانی: بینا، غیب بین، (یکان وزن در هند و ایران و چند کشور مجاور - در هند برابر است با 2/06 پوند یا 0/933 کیلوگرم) سیر