سخت سایر معانی: پر زحمت، همراه با کار و زحمت، دشوار، حاکی از تقلای زیاد و بی بازده، سنگین، ثقیل، ثقیل his poetry seems labored and artificial شعر او ثقیل و مصنوعی می نماید
دیکشنری انگلیسی به فارسی