اکثرا، بیشتر اوقات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سختیگیری با آهک [مهندسی محیط زیست و انرژی] روشی در سختیگیری آب که در آن از آهک برای واکنش با بیکربنات کلسیم و تهنشین ساختن کلسیمکربنات استفاده میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اغلب، اکثرا، معمولا
نرم کننده سایر معانی: (رختشویی) ماده ی نرم کننده ی پارچه (fabric softener هم می گویند) [شیمی] نرم کننده، کاهنده سختی آب [مهندسی گاز] نرم کننده [نساجی] نرم کننده - نرم کن - ماده نرم کننده پلا ...
[نفت] ضریب سختی گیری
[زمین شناسی] نرم شونده با کرنش
نرمسازی آب [شیمی] حذف یونهای کلسیم و منیزیم از آب سخت|||متـ . سختیگیری آب
[نساجی] نرم کردن آب - جدا نمودن املاح محلول کلسیم و منیزیم از آب [آب و خاک] سبک شدن آب
لکه، تیرگی، منظره مه الود، لک کردن، محو کردن، تیره کردن سایر معانی: (در اثر تاریکی یا زدودن و غیره) نامشخص شدن، کدر کردن یا شدن، مات کردن یا شدن، (تقریبا ولی نه کاملا) محو کردن یا شدن، نامشخ ...
گول زدن، ریشخند کردن سایر معانی: خر کردن، زبان بازی کردن، (با چاپلوسی و غیره) وادار به کاری کردن، چاپلوسی
بی جان شدن، بی حس و بی روح کردن سایر معانی: دلگیر و غم آفرین کردن، از نشاط (یا شدت یا نیروی چیزی) کاستن، ملالت آور کردن، (درد) کشتن، بی حس کردن، کرخ کردن یا شدن، خرف کردن [برق و الکترونیک] ت ...
چاشنی (بمب و مین و غیره را) کشیدن، فیوز بمب را برداشتن، ماسوره کشیدن (از بمب و غیره)، بی خطر کردن، بی آزار کردن، خنثی کردن -3(با سیاست و کیاست و غیره) از وخامت (وضع) کاستن، تشنج زدایی کردن، ...