لیست واژه‌ها

odium

نفرت، زشتی، دشمنی، عداوت، رسوایی، بد نامی سایر معانی: بیزاری، تنفر، انزجار، آریغ، ننگ، بی آبرویی، (در اثر اعمال نفرت انگیز)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

earlandite or sodium citrate or sodium citrate

[زمین شناسی] نوعی کانی - کانی زرد کم رنگ تا سفید که از سیترات کلسیم آبدار ساخته شده است. این کانی در رسوب کف اقیانوسی دریای ودل (Weddell Sea) در اقیانوس اطلس جنوبی یافت می شود. - فرمول شیمیا ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

exchangeable sodium fraction

[خاک شناسی] بخش سدیم تبادلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

glutamatet sodium

[صنایع غذایی] گلوتامات سدیم : نمک سدیم گلوتلمیک اسید. آمینو اسیدی که باعث تشدید طعم بعضی غذاها می شود

دیکشنری انگلیسی به فارسی

light in sodium diet

رژیم سبک‌سدیم [تغذیه] رژیم حاوی مقدار کم سدیم که در آن دریافت روزانۀ سدیم دست‌کم 50 درصد کمتر از دریافت طبیعی آن باشد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

phyllopodium

[زمین شناسی] ضمائم سینه ای پهن شبه برگ یک سخت پوست .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

pseudopodium

پای کاذب [زیست‌شناسی - میکرب‌شناسی] افزایش طول میان‌یاختۀ یک یاخته در آمیب‌ها که نوعی زائدۀ موقتی تشکیل می‌دهد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

pseudopodium

پای کاذب [علوم پایۀ پزشکی] افزایش طول میان‌یاختۀ یک یاخته در آمیب‌ها که نوعی زائدۀ موقتی تشکیل می‌دهد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

pseudopodium

پای کاذب، شبه پا، تجسم واضح روح سایر معانی: (زیست شناسی) درو پا، پای کاذب (pseudopod هم می گویند)، pseudopod شبه پا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

rh or rhodium or rhodium

[زمین شناسی] رودیم - موقعیت این عنصر در جدول تناوبی عبارت است از: - نام عنصر :Rhodium - شماره اتمی :44 - وزن اتمی :102.905 - آرایش الکترونی :2-8-18-16-1 - نوع عنصر :فلزات حد واسط - گروه جدول ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

rhizopodium or rhizopodia or rhizopodia

[زمین شناسی] یک پزودوپودیوم دو شاخه و گیسو مانند اکتوپلاسمی را گویند که در بسیاری از فرامینیفرها مشخصه است. - جمع: rhizopodia. - مترادف: ریزوپود یا ریشه پایان.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

rhodium

(شیمی) رودیم، ردیم (عنصر سخت و فلزی به رنگ سفید مایل به خاکستری - نشان آن: rh، وزن اتمی: 102/905، شماره ی اتمی: 45، وزن مخصوص: 12/4، نقطه ی جوش: 1966c، نقطه ی گداز: 3727c)، رودیوم نام فلزسفی ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید