لیست واژه‌ها

oceanic climate

[آب و خاک] آب و هوای اقیانوسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

oceanic crust or crust or crust

[زمین شناسی] پوسته اقیانوسی سنگهای پوسته ای که در زیر حوضه های عمیق اقیانوسی واقع شده و عمدتا از بازالت تشکیل شده است. پوسته های اقیانوسی در مقایسه با انواع قاره ای نازک تر و چگالتر می باشند ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

oceanic formation

[زمین شناسی] سازند اقیانوسی عنوان پیشنهاد شده برای یک واحد سنگ چینه شناسی حوضه اقیانوسی رسمی یا غیر رسمی، در نامگذاری رسمی یا غیر رسمی چنین واحدهایی، می بایست از پیشوند oceanic استفاده کرد.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

oceanic island

جزیرۀ اقیانوسی [زمین‌شناسی] جزیره‌ای که بر روی کف دریای عمیق قرار دارد و نه بر روی سکوهای قاره‌ای کم‌عمق

واژه‌های مصوب فرهنگستان

interoceanic

میان اقیانوسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

transoceanic

عبور کننده از اقیانوس، اقیانوس گذر، ترا اقیانوس، ترا اقیانوسی، ماورای اقیانوس

دیکشنری انگلیسی به فارسی

marine

تفنگدار دریایی، بحری، وابسته به دریانوردی، دریایی سایر معانی: وابسته به دریا و اقیانوس، دریازی، آبزی، دریازاد، وابسته به دریانوردی و کشتیرانی، برای مصرف یا کاربرد در دریا، (امریکا) تفنگ دار ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

overseas

خارج، خارجه سایر معانی: ماورای بحار، ورا دریا، برون مرز، خارج از کشور، خارجی، ورا دریایی، برون مرزی، بیگانه (oversea هم می گویند)، خارج از کشور british possessions overseas متصرفات انگلیس در ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

thalassic

دریایی، اقیانوسی، مربوط به دریا یاخلیج، مسلط بر دریا سایر معانی: بحری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جزیرۀ اقیانوسی

جزیره‌ای که بر روی کف دریای عمیق قرار دارد و نه بر روی سکوهای قاره‌ای کم‌عمق [زمین‌شناسی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پوستۀ اقیانوسی

آن بخش از پوستۀ زمین که در زیر حوضۀ اقیانوسی قرار دارد و ضخامت آن پنج تا ده کیلومتر است [زمین‌شناسی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

پوستۀ اقیانوسی

آن بخش از پوستۀ زمین که در زیر حوضۀ اقیانوسی قرار دارد و ضخامت آن پنج تا ده کیلومتر است [ژئوفیزیک]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید