(مخفف: off-broadway) جایزه ی تماشاخانه های شهر نیویورک (که در خیابان برادوی قرار ندارند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمله ی معترضه، گفته یا اظهار اتفاقی یا ضمنی، بیان ضمنی و تصادفی [حقوق] اظهارات جنبی قاضی که لزومأ ارتباطی به دعوی یا تأثیری در حکم صادره ندارد، مقدمات حکم، نظر طردأ للباب
کسیکه در گذشت های تازه را باشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
کسیکه در گذشت های تازه را با شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
اگهی در گذشت، وابسته به وفات سایر معانی: آگهی درگذشت، اعلان فوت (در روزنامه و معمولا همراه با شرح مختصر زندگی)
بلندیهراسانه [روانشناسی] مربوط به بلندیهراسی |||متـ . بلندیهراس2
واژههای مصوب فرهنگستان
هوازی [مهندسی محیط زیست و انرژی] ویژگی موجودی که در شرایط هوازیستی به رشد و بقا ادامه دهد
هوایی، هوازی سایر معانی: هوازی (گیاه یا جانداری که فقط در مجاورت اکسیژن قادر به زندگی است)، وابسته به ریز جانداران (میکرو ارگانیسم های) هوازی [علوم دامی] وضعیتی که در آن اکسیژن موجود است [زم ...
پویهورزی [ورزش] مجموعهای از حرکات نرمشی تند و پیدرپی با هدف حفظ یا بهبود آمادگی جسمانی و تناسب اندام
(علم شناخت میکروب ها و آلودگرهایی که در هوا حرکت می کنند) هوا گرد شناسی، هوا زیست شناسی [آب و خاک] هوازیست شناسی
ترس از مکانهای شلوغ، مرض انزوا طلبی سایر معانی: (روان شناسی - هراس از مکان های باز و عمومی) برون هراسی، طب مر انزوا طلبی، ترس از مکانهای شلوه [روانپزشکی] ترس از فضای باز، گذر هراسی. علامت ا ...
برزنهراس [روانشناسی] ویژگی فرد مبتلا به برزنهراسی