مردباره [علوم سلامت] زن دچار مردبارگی
واژههای مصوب فرهنگستان
روانشناسى : زن حشرى [علوم دامی] نیمفومانیاک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دچار جنون خوابیدن با مرد، دیوانه برای بغل خوابی با مرد
زن جوان بوالهوس، زن سبک سر سایر معانی: زن جوان بوالهوس، زن سبکسر
(در احزاب و گروه ها و مذهب و غیره) جناح بسیار افراطی، گروه متعصب و چل، افراد افراطی وتندرو گروه های حزبی