رعایت نسبتهای مطلوب و مناسب مواد مغذی در ترکیب غذا [تغذیه]
واژههای مصوب فرهنگستان
هریک از چند مهرهای که به کمک پیچها سرسیلندر را در جای خود محکم نگه میدارند [قطعات و اجزای خودرو]
مهرۀ بزرگی که پروانه را بر روی میل پروانه مهار میکند [حملونقل دریایی]
ویژگی آنچه ارزش تغذیهای داشته باشد یا ارزش تغذیهای غذا را بالا ببرد [علوم و فنّاوری غذا]
مطالعۀ تغذیه و رژیم غذایی از منظر سببشناسی و بیماریزایی و پیشگیری از بیماری [تغذیه]
وضع جسمانی فرد در نتیجۀ مصرف مواد غذایی که ازطریق معاینات بالینی و آزمایشهای زیستشیمیایی و اندازهگیریهای انسانسنجشی و مطالعۀ رژیم غذایی مشخص میشود [تغذیه] ...
ترکیبی که عملکرد مواد مغذی را در بدن مختل میکند [تغذیه]
← تغذیهژنگانشناسی [تغذیه]
نوعی پخشینه که از بادامزمینی بوداده و آسیابشده تهیه میشود و برای جلوگیری از جدا شدن روغن آن ترکیبات نامیزهساز (emulsifier) به آن اضافه میکنند [گردشگری و جهانگرد ...
مادهای مغذی که منبع عمدۀ تأمین انرژی و مواد سازندۀ اندامگانهاست، شامل آب و کربوهیدراتها و پروتئینها و چربیها [علوم و فنّاوری غذا] ...