(متن) پر از قلم خوردگی، پر از افتادگی، پر حفرک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn,Ca)(Mn,Fe++,Mg) Fe3+(PO4)2(OH)•4(H2O)
حسی ـ مکانیکی [علوم پایۀ پزشکی] مربوط به فعال شدن حسی در پاسخ به تحریک مکانیکی
واژههای مصوب فرهنگستان
(پزشکی) بیماری را عوضی تشخیص دادن، کژشناخت کردن
پتویی [زیستشناسی - علوم گیاهی] ویژگی سطحی با ظاهر یا بافتی شبیه به نمد یا پارچۀ پشمی
[زمین شناسی] دماغه مقسم جرزهای بتونی و یا فولادی و یا بتون فولادی برای تحمل بارهای هیدرودیتامیک در ناحیه خروجی لوله مکش نیروگاه
(درباره ی چیز) کنجکاوی بیجا به خرج دادن، فضولی کردن
در کار دیگران فضولی کردن، دخالت بی جا کردن
دمگاه، دنبال چه
اشتباهات و غیره ی کسی را یادآوری کردن، سرکوفت زدن
با تذکر خطاهای قبلی کسی را تنبیه یا تحقیر کردن
بینی فرو رفته