انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا سایر معانی: ناخستویی، واسرنگیدن، ارندان، پرده پوشی، ناپذیرایی، عاق سازی، دست رد (بر سینه ی کسی) زدن، پس زدن، روگردانی، رجوع شود به: self-denial [ریاضیات] ضد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر ممکن
غیر عملی، غیر ممکن، ممتنع، نشدنی، نامحتمل، امکان نا پذیر، غیر میسر سایر معانی: ناشایند، انجام ناپذیر، (پهلوی) اتاوان، ناخوشایند، رنج آور، تحمیل ناپذیر، بی تابگر [ریاضیات] غیر ممکن، ناممکن، م ...
طرد، رد، عدم پذیرش، ردی، وازنی، مردود سازی سایر معانی: رد، مردود سازی، وازنی، ردی [ریاضیات] رانش، رد، صرف نظر، حذف، رد کردن، دفع، عدم پذیرش، طرد، رد، پس زدن، پس دادن، دور افکندن، عدم قبول، و ...