هرشب، یک شب پس از شب دیگر، شب های متمادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبیخون
پرسشنامۀ شبخواری [تغذیه] پرسشنامهای چهاردهبندی برای سنجش الگو و زمانبندی نشانگان شبخواری
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] اثر شب خطای پلاریزه شدن که در جهت یابهای رادیویی در شب ایجاد می شود.
روز کور، شب بین
پرواز هواپیما در شب، شب پرواز کن
[سینما] صحنه های شب به جای روز
بختک، کابوس، خفتک، سکاچه، فرنجک
چفت در(که از بیرون با کلید باز می شود ولی از تو با فشار دکمه باز می شود)
تفریحات شبانه (سینما و تئاتر و غیره)، شب نشینی
مدرسه ی شبانه
[عمران و معماری] قابلیت دید در شب - قابلیت رویت در شب