خویش و قوم مونی، دختر برادر یا خواهر و غیره سایر معانی: دختر برادر، (مونث) برادرزاده، دختر خواهر، (مونث) خواهر زاده، دختر خواهرزن یا دختر خواهر شوهر یا دختر برادر زن یا دختر برادر شوهر، خویش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مونث) نوه ی برادر یا خواهر (grandniece هم می گویند)
عشیره، خویشاوند، خودی سایر معانی: خویشاوند (به ویژه مرد)، خویشاوند ازجنس مذکر