تعیین مکان با محور قرار دادن شبکه [مهندسی نقشهبرداری]
واژههای مصوب فرهنگستان
← میدان زمینمغناطیس [نجوم رصدی و آشکارسازها]
میدان الکتریکی حاصل از چندقطبی مغناطیسی [فیزیک]
میلهای برای باز نگه داشتن درِ موتور [قطعات و اجزای خودرو]
نابودگری که از انرژی جنبشی برای انهدام هدف استفاده میکند [علوم نظامی]
← اینترنتبارگی [اعتیاد]
نسبت گشتاور دوقطبی مغناطیسی یک سامانۀ اتمی یا هستهای کلاسیک به تکانۀ زاویهای آن [ژئوفیزیک]
بخش خاصی از نقشه مغناطیسی که نشاندهنده ترکیبی از طولِموج و هندسه پاسخ و دامنه نشانک مغناطیسی/ سیگنال مغناطیسی است [ژئوفیزیک]
شاخص ژنگانی یا رُخنمودی که بهآسانی بتوان آن را تشخیص داد [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
نظریهای که در آن خواص فیزیکی ماده را برحسب جنبش ذرات سازندۀ آن تعریف میکنند [شیمی]
نفوذ جوش و بیرونزدگی بیشازحد فلز جوش از سمت دیگر اتصال [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
نفوذ فلز جوش در فاصله بین رویۀ جوش تا عمیقترین قسمت جوش، بدون در نظر گرفتن گردۀ جوش [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]