نوعی مغناطیسسنج برای آشکارسازی بقایای سازههای مدفون باتوجهبه تغییرات شدت میدان مغناطیسی زمین [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاهش میدان مغناطیسی ناو با قرار دادن سیم در سینه و پاشنۀ آن برای در امان ماندن در برابر مینها و اژدرهای مغناطیسی دشمن [حملونقل دریایی]
شاخهای از چینهشناسی که در آن توالیهای رسوبی با استفاده از ماندهمغناطش آنها توصیف میشود [ژئوفیزیک]
[ژئوفیزیک] وابستگی مغناطش مادۀ فِرّومغناطیسی به کُرنش کشسان ایجادشده در ماده|||[فیزیک] پدیدۀ تغییر مغناطش مادۀ فرّومغناطیسی براثر کُرنش در تغییر شکل کشسان [فیزیک] ...
زاویۀ میان مؤلفۀ افقی و راستای میدان مغناطیسی کل [ژئوفیزیک]
اقداماتی برای حفاظت از کارکنان و تأسیسات و تجهیزات در مقابل اثرات ناخوشایند انرژی الکترومغناطیسی ازطریق پالایش و تضعیف و عایقبندی و اتصال به زمین [علوم نظامی] ...
نوعی مقیاس زمانی مبتنی بر وارونگیهای قطبایی دورهای در میدان مغناطیسی زمین [ژئوفیزیک]
وارونگیهای میدان مغناطیسی زمین که برای سنیابی سازندها به کار میرود [ژئوفیزیک]
← مقیاس جهانی [علوم جَوّ]
منابعی که شبکه میزبان آن است [فنّاوری اطلاعات و ارتباطات]
موشکی با فیوز تأخیری و کلاهک ویژه که برای تخریب اهداف پنهان در زمین به کار میرود و پس از نفوذ تا عمق معینی منفجر میشود [علوم نظامی]
فریبگری که موشک پرتابی به سمت هواپیما را به سوی خود منحرف میکند [علوم نظامی]