[برق و الکترونیک] تضعیف خالص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] سود خالص، فایده ی خالص
[شیمی] ارزش گرمایی خالص [زمین شناسی] ارزش گرمایی خالص ارزش گرمایی کل، ارزش یا کمیت گرمایی که بر اساس ارزش گرمایی داخلی تحت شرایطی که تمامی آب موجود در محصولات به صورت بخار باقی می مانند، محا ...
[زمین شناسی] سطح مقطع خالص
[صنایع غذایی] ارزش خالص پروتئین غذایی : معیاری برای سنجش مقایسه ای پروتئینهای تغلیظ شده. حاصلضرب مقدار ناخالص پروتئین و npu اندازه گیری شده با رژیم ۱۰% پروتئین
[عمران و معماری] تغییر مکان خالص
[علوم دامی] انرژی خالص ؛
[آب و خاک] فرسایش خالص
[عمران و معماری] فشار خالص وارد بر پی [زمین شناسی] فشار خالص وارد بر پی
[عمران و معماری] ارتفاع مفید - ارتفاع موثر
[زمین شناسی] ارتفاع موثر، فرازه موثر، فرازه خالص
[حسابداری] سود یا زیان خالص