ارام، ملایم، شیرین و مطلوب، نجیب سایر معانی: میانه رو، خوش برخورد، ملایم و آرامبخش (در مقابل دردآور یا قوی یا سوزان)، خوشایند، مطبوع، بی مزه، بی بو و خاصیت، (خوراک) بدون نمک و ادویه [مهندسی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] رذل کامپیوتری فردی ضد اجتماعی که از کامپیوتر به عنوان ابزاری برای بیان احساسات خود خواهانه اش استفاده می کند . و بیشتر عملکردهای مخزب دارد. برداشت تخیلی از علم، از رمان Neuromance ...
کودن، استدلال کننده موشکاف، بیشعور سایر معانی: آدم نادان، جاهل، نابخرد
مزخرف، نادان، ابله، احمق، ابلهانه، جاهل، نابخرد سایر معانی: بی شعور، دبنگ، ناهوشمند، گول، گولو، احمقانه، نابخردانه، با بی فکری، مسخره آمیز، مضحک، خنده آور، خجل، خجالتمند، شرمسار
(آدمی که هوش او برابر با 8 تا 12 ساله ها باشد - قدیمی) کودن، ادم سبک مغز وکم عقل، ادم احمق وابله
کودن، احمق سایر معانی: پخمه، دیرآموز
احمق، ابله، بی شعور، ساده لوح
بوقلمون، واخورده سایر معانی: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امری ...
(امریکا - خودمانی - شاگرد) خرخوان، سخت کوش