نزدیکی، تقریب، تخمین، شباهت زیاد، قریب بصحت سایر معانی: نزدیک بودن، مجاورت، مشابهت، تشابه [شیمی] تقریب [عمران و معماری] تقریب [کامپیوتر] تقریب، تخمین . [برق و الکترونیک] تقریب [ریاضیات] تقری ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساوی، تعادل، توازن، برابری، زوجیت، زوج بودن سایر معانی: هم ارزی، هم ترازی، هم ارجی، هم رتبگی، همانندی، تشابه، هم سنگی، همسانی، یکسانی، موازنه، (کامپیوتر) همسنگی، برابری نرخ مبادله ی ارزها، ...