پل فرماندهی [حملونقل دریایی] جایگاهی در بالاترین نقطۀ شناور که دید کاملی به مقابل و اطراف دارد و محل اصلی فرماندهی شناور است
واژههای مصوب فرهنگستان
هوانوردی سایر معانی: ناوبری، هدایت (کشتی یا هواپیما و غیره)، رفت و آمد کشتی ها، علم تعیین مسیر (برای کشتی و هواپیما و غیره)، رهیابی، کشتی رانی، دریا نوردی، بحر پیمایی، فن کشتی رانی با علم ری ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی