[خودرو] سیستم مکش طبیعی موتور خودرو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موتور مکشطبیعی [قطعات و اجزای خودرو] موتوری که در آن، برخلاف موتورهای بسخوران و پرخوران، هوا با فشار هوای جوّ وارد سیلندر میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ماسۀ طبیعی قالبگیری [مهندسی مواد و متالورژی] ماسۀ حاوی میزان کافی از مادۀ چسبانندهای (bounding material) که برای قالبگیری مناسب باشد ...
[نساجی] طبیعی- موجود در طبیعت - در طبیعی یافت شده
بطور عادی سایر معانی: معمولا، طبق عرف یا عادت، عرفا، عادتا، طبق معمول، مثل همیشه، عادی
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فیالواقع، هر اینه، آره راستی سایر معانی: به درستی که، البته، عملا، راستی، اره راستی [ریاضیات] واضح است
از درون، در درون، به سوی درون، درونا، باطنا، از ته دل، ازتو، روحا، درست، کاملا
بطور آلی، چنانکه در ساختمان یا سازمانی کارگر باشد، اساسا
خالصانه، باشرافت سایر معانی: ارادتمند شما، مخلصشما