بیهوشی، بی حسی، بی عاطفگی، غیر محسوسی سایر معانی: بیهوشی، بیحسی، بی عاطفگی، غیر محسوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی سایر معانی: گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی
حیرت، سرگشتگی، بغرنجی سایر معانی: حیرت، سرگشتگی، بغرنجی
کاستن غیراختصاصی و قابل برگشت عملکرد دستگاه عصبی مرکزی براثر مواد مخدر و داروهای افیونی [پزشکی]
واژههای مصوب فرهنگستان