لنگر قارچی [حملونقل دریایی] نوعی لنگر خاص برای مهار دائم که دارای تاجی کاسهای است و تنۀ لنگر به وسط آن جوش خورده است
واژههای مصوب فرهنگستان
[صنایع غذایی] سس قارچ : این سس از قارچ سس سویا نمک و ادوه و کارامل تهیه شده است.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدف، جوانه زدن، شروع برشد کردن، در امدن سایر معانی: شاخ و برگ درآوردن، شکوفه دادن، شکوفا شدن، شکفیدن، رونق گرفتن، آباد شدن، شکوفیدن، رشد سریع کردن
طلوع، سرسبز سایر معانی: درحال ترقی، پیشرفت کننده، رشدکننده، اباد
در رفتن، مردن، اب شدن، بیرون رفتن سایر معانی: 1- ترکیدن 2- روی دادن 3- غفلتا رفتن 4- سروصدا کردن، در رفتن تفنگ، بیرون رفتن از صحنه نمایش، فاسد شدن
بسط، توسعه دادن، استراحت کردن سایر معانی: گشاد کردن، گسترده یا دراز کردن