[آب و خاک] حداکثر سطح آلودگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیشینهزمینلرزه پذیرفتنی [ژئوفیزیک] ← زمینلرزه خاموشیایمن
واژههای مصوب فرهنگستان
اثبات بیشتراوا [رمزشناسی] نوعی روش اثبات در رمزنگاری که در آن اثباتکننده دارای اطلاعات وارسیپذیر است و برای متقاعد ساختن وارسیکننده به این واقعیت، اطلاعات را در اختیا ...
[عمران و معماری] فرضیه انرژی حداکثر در پیچیدگی برشی
[عمران و معماری] باران کارای بیشینه [زمین شناسی] باران کارای بیشینه
[زمین شناسی] بهره برداری مجاز ماگزیمم از یک چاه نفت
[آمار] ماکسیمم آنتروپی گرا
[زمین شناسی] بیشینه اندازه دانه ها
[زمین شناسی] فرازه بیشینه
[ریاضیات] حداکثر ارتفاع، ارتفاع اوج
[ریاضیات] زیرگروه ثابت ماکزیمم
[ریاضیات] طولانی ترین طول، حداکثر طول