عامل، نماینده، کننده سایر معانی: کننده ی کار، انجام گر، آدم کاربر، آدم ببر، آدم پرکنش، اهل عمل، اهل کار، فاعل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند سایر معانی: (آمریکا) نماینده ی گروه فشار، همگر یا رابط میان شرکت ها و صنایع و غیره و نمایندگان کنگره، دلال سیاسی، lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند ...