شارلاتان، ادم حقه باز، حقه بازی کردن سایر معانی: (در اصل) کسی که در جاهای عمومی روی صندلی یا سکو می ایستاد و داروهای قلابی خود را تبلیغ می کرد، دغل کار، وانمودگر، حقه باز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسخره، لوده، مقلد، دلقک شدن، مسخرگی کردن سایر معانی: دلقک بازی در آوردن، لودگی کردن، دست انداختن و شوخی کردن، ادا و اطوار در آوردن، (در اصل) دهاتی، روستایی، آدم پخمه، بی عرضه
عابد ریاکار، خشکه مقدس، زهد فروش، مقدس ریایی سایر معانی: (نام شخصیت اول نمایشنامه ی مولیر) تارتوف، tartufe شخصیت نمایشنامه مولیر مقدس ریایی