راهن، گروگذار سایر معانی: mortgager گروگذار [حقوق] راهن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهن گذار، گروگذار، راهن
مدیون، بدهکار، ستون بدهکار سایر معانی: (شخص یا موسسه یا ملت) مدیون، وام دار [حقوق] بدهکار، مدیون [ریاضیات] ستون بدهکار دفتر روزنامه، ستون بدهکار، مقروض، بدهکار