نیم تنه دامن گرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زهره، ستاره صبح سایر معانی: ستاره ی صبح، ناهید
سحرگاهان سایر معانی: صبح زود
[عمران و معماری] سر ریز شیپوری - سرریز لاله ای [زمین شناسی] سرریز نیلوفری، سرریز لاله ای، سرریز شیپوره ای
(قدیمی) صبح قبل، دیروز صبح، دیروز بامداد (yestermorn هم می گفتند)
دشمنی دیرین، غرض، سابقه ی خصومت، بوی بد دهان، گند دهان
سپیده دم، فجر، پگاه، سحر
اتاق جلو خانه (معمولا اتاق نشیمن)
ادراک سایر معانی: واپس نگری، باز اندایشی، قهقرانگری، ادراک ماوقع، پس نگری (دربرابر : مال اندیشی، آینده نگری foresight)، (سلاح آتشین) شکاف درجه ی تفنگ، مگسک عقب، درک یا فهم امری که واقع شده ...
سحرگاه، صبحدم سایر معانی: (شعر قدیم) بامدادان، بامگاه
← تورم شبانۀ آلت [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان