پایش [رمزشناسی] نظارت بر محیط یا صحنه یا دستگاه ازطریق نمایشگر
واژههای مصوب فرهنگستان
پایش [مهندسی مخابرات] نظارت بر محیط یا صحنه یا دستگاه ازطریق نمایشگر
[آب و خاک] برنامه پایشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیستپایش [مهندسی محیط زیست و انرژی] استفاده از ریزاندامگانها در ارزیابی کیفیت آب در محل تخلیۀ فاضلاب در آبهای پذیرنده و در پاییندست آن محل ...
پایشگری اَبر [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند آگاه شدن از وضعیت برنامههای کاربردی و زیرساخت اَبر که معمولا مجموعهدادههایی ناهمبسته از آن به دست میآید ...
پایش انتخابات [علوم سیاسی و روابط بینالملل] مشاهدۀ فرایند انتخابات توسط افراد یا سازمانهای بیطرف داخلی یا خارجی و مداخله در آن درصورت وقوع تخلف ...
پایش رشد [تغذیه] روشی برای برآورد رشد مناسب کودکان که درعینحال تأثیر تغذیه و بیماریها را نشان میدهد
پایشگر عایقبندی [مهندسی برق] افزارهای که، در هنگام کاهش مقاومت عایق در برابر زمین، نشانگ/ سیگنال تولید و منتشر میکند
پایش راداری [حملونقل دریایی] یکی از انواع خدمات راداری ارائهدهندۀ اطلاعات و توصیۀ لازم درصورت انحراف جدی هواگرد از رد سیر (track) مشخصشده و تداخل احتمالی شدآمد یا تقرب به ک ...
پایشگری تابش [فیزیک] اندازهگیری مداوم یا دورهای مقدار تابش موجود در محیطی معین
پایش تهدید [رمزشناسی] واکاوی و ارزیابی و بررسی سوابق ممیزی و سایر اطلاعاتی که برای یافتن رویدادهای ناقض امنیت سامانهها گردآوری میشوند ...
[زمین شناسی] سامانه کنترل لرزش -سامانه پایش ارتعاش