سبک، قالب ریزی سایر معانی: گچ بری، تزیینات برجسته یا فرورفته (از گچ یا چوب یا سنگ و غیره به ویژه در اطراف سقف)، (مبل) برجسته کاری، منبت کاری، حاشیه ی زینتی [شیمی] قالبگیری [پلیمر] قالبگیری، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] ماده ی قالبگیری
[پلیمر] پودر قالبگیری
[پلیمر] قالبگیری اتوکلاوی
[پلیمر] قالبگیری اتوماتیک، قالبی که به صورت مکرر بوسیله تزریق و بدون دخالت افراد کار می کند مانند قالبگیری تزریقی یا فشاری
زهوار جانبی بدنه [قطعات و اجزای خودرو] نوار حفاظتی و تزیینی بر روی درهای خودرو که از گِلگیر جلو شروع میشود و تا گِلگیر عقب امتداد مییابد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
زهوار جانبی بدنه [مهندسی بسپار] نوار حفاظتی و تزیینی بر روی درهای خودرو که از گِلگیر جلو شروع میشود و تا گِلگیر عقب امتداد مییابد ...
[پلیمر] قالبگیری تماسی، فرآیند قالب باز که شامل پاشش پوشش ژلی و متعاقب آن فرآیند لایه گذاری دستی یا فرآیند لایه گذاری پاششی با الیاف و رزین میباشد.همچنین لایه گذاری یا لایه گذاری با فشار پ ...
[زمین شناسی] قالب برداری (بتن)
[پلیمر] قالبگیری دمشی رانشی
[پلیمر] قالبگیری دمشی تزریقی
[زمین شناسی] نشانه دست خوردگی - نسبت ضریب تغییر شکل یک خاک در حالت غیرآشفته به ضریب تغییر شکل همان خاک در حالت دست خورده.