[ریاضیات] قابلیت قالبگیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مونتاژ قالب
[ریاضیات] بدنه ی قالب
[پلیمر] جنس و ساختمان قالب
[ریاضیات] چهارچوب قالب، قاب قالب
[ریاضیات] مشخصه ی شناسایی قالب، مشخصات قالب
[خودرو] روانکاری قالب
[پلیمر] جدا کننده قالب، موادی که به عنوان پوششی بر روی قالب به منظور جلوگیری از چسبندگی قطعه به قالب و جدا شدن آن از قالب زده میشود.
[پلیمر] عامل رهاسازی محصول از قالب، عامل نچسبیدن(پلیمر) به قالب
[برق و الکترونیک] قطعه قالب گیری شده عنصر الکترونیکی که با پلاستیک قالب گیری شده از جنس مواد عایق مانند اپوکسی پوشیده شده است تا در برابر گردوغبار و رطوبت خفظ شود .
کپکزدگی [علوم و فنّاوری غذا] وجود کپک در یک ماده که در نتیجۀ آن بو و طعم ماندگی یا بیاتی در آن ایجاد میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
سبک، قالب ریزی سایر معانی: گچ بری، تزیینات برجسته یا فرورفته (از گچ یا چوب یا سنگ و غیره به ویژه در اطراف سقف)، (مبل) برجسته کاری، منبت کاری، حاشیه ی زینتی [شیمی] قالبگیری [پلیمر] قالبگیری، ...