لیست واژه‌ها

mixed cost

[ریاضیات] هزینه ی نیمه متغیر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed decimal

[ریاضیات] (عدد) دهدهی آمیخته، عدد اعشاری غیر صحیح

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed doubles

مسابقات دو‌به‌دو مختلط [ورزش] مسابقه‌ها یا بازی‌های دوبه‌دو‌ی که در آنها بازیکنان زن و مرد در قالب یک تیم به رقابت می‌پردازند|||متـ . مسابقات مختلط ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

mixed end

[نساجی] تار اشتباه - تار مخلوط در پارچه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed expression

[ریاضیات] عبارت آمیخته

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed farming

مزرعه‌داری متنوع [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] نگهداری و پرورش حیوانات و کشت چند محصول گیاهی در یک مزرعه به‌طور هم‌زمان ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

mixed gneiss or composite gneiss or composite gneiss

[زمین شناسی] گنایس آمیخته گنایس مر کب (Composite gneiss)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed highs

[برق و الکترونیک] بسامد - بالاهای مخلوط شده مولفه های بسامد - بالای سیگنال که برای بازسازی تصویر بی رنگ در تلویزیون رنگی به کار برده می شوند .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed ideal

[ریاضیات] ایدآل آمیخته

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed integer problem

[ریاضیات] مسأله ی آمیخته با اعداد صحیح

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mixed liquor

مایع مخلوط [مهندسی محیط زیست و انرژی] مخلوط لجن فعال و آب حاوی مواد آلی در حوض هوادهی در سامانۀ لجن فعال

واژه‌های مصوب فرهنگستان

mixed metaphor

استعاره ی ناجور که دو بخش آن جور در نمی آید مثلا:

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید