[زمین شناسی] محلول جامد بنگرید به : Solid solution
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] در آمیختن و مونتاژ کردن - ضبط صدای نوارهای مختلف فیلم روی یک نوار واحد
آش شله قلمکار، هرچیز قاتی پاتی، جورواجور
(گیاه شناسی) جوانه ی آمیخته (که هم برگ و هم گل ایجاد می کند)
[کامپیوتر] ارجاع سل ترکیبی .
[ریاضیات] گشتاور های مرکزی آمیخته، گشتاور های مختلط مرکزی
[نساجی] چهارخانه رنگی خال نقشه ای
[حقوق] کمیسیون مختلط دعاوی
[آب و خاک] ابر آمیخته
[کامپیوتر] نمودار ستونی، خطی ترکیبی .
[کامپیوتر] نمودار ستونی - خطی ترکیبی . - نمودار ستونی، خطی ترکیبی .
[حقوق] شرط مختلط