ترساننده، ادمی که ایجاد وحشت بیمورد کند سایر معانی: (کسی که خطر را از آنچه هست بزرگتر جلوه می دهد) جنجالی، جنجال برانگیز، اهل غصه خوری و دلواپسی، آشوب طلب، هراس آفرین، هوچی، شخصاشوب طلب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالبد شناس، متخصص علم تشریح، تشریح کننده سایر معانی: متخصص تشریح [بهداشت] کالبد شناس
وابسته به جان گرایی یا همزادگرایی
تُنُکمِه شمالگانی [علوم جَوّ] نوعی تُنُکمِه از یخبلورها یا یخمِه بسیار رقیق
واژههای مصوب فرهنگستان
ترک مخاصمه [علوم نظامی] معاهدهای که براساس آن مخاصمه بهطور موقت خاتمه داده میشود، ولی حالت جنگ باقی میماند
متارکه، صلح موقت، متارکهء جنگ سایر معانی: آتش بس موقت (مثلا پیش از امضای قرارداد صلح)، متارکه ی جنگ
خط ترک مخاصمه [علوم نظامی] خطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند
شیمی جوّ [شیمی] بررسی ترکیب جوّ و تبدیلهای شیمیایی آن
در اشتباه بودن، اشتباه کردن
[برق و الکترونیک] ترمیستور مهره ای نوعی ترمیستور که دارای مهره ی کوچکی از ماده ی نیمرسانا با سر سیمهای همراستا است . برای سنجش توان ریز موج، سنجش دما، و به عنوان وسیله ی محافظ استفاده می شود ...
زیستشیمیدان [شیمی] کسی که در حیطۀ زیستشیمی تخصص داشته باشد
متخصص شیمی حیاتی والی، ویژهگر زیست شیمی سایر معانی: متخصص شیمی حیاتی والی، ویژه گر زیست شیمی [شیمی] زیست شیمیدان، متخصص شیمى حیاتى والى، ویژه گر زیست شیمى