رسول، فرستاده، حواری، عالیترین مرجع روحانی، پیغام بر، پیغـامبر سایر معانی: (معمولا با a بزرگ) حواری (هر یک از دوازده پیرو عیسی)، (بیشتر در مورد جنبش های سیاسی یا اصلاح طلبی) علمدار، سردمدار، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مرد یا زن) روحانی، کاتوزی، کشیش
کشیش، مبلغ مسیحی سایر معانی: (با e بزرگ) هر یک از چهار نفری که چهار کتاب اول انجیل عهد جدید را نوشتند: متی mathew، مرقس mark، لوقا luke، یوحنا john، انجیل نویس، صاحب انجیل، مژده رسان، واعظ ب ...
نصیحت کردن، وعظ کردن، موعظه کردن، سخنرانی مذهبی کردن سایر معانی: (به ویژه به طور خسته کننده) پند دادن، درس اخلاق دادن
نوعی قرارگیری که در آن مرد روی زن قرار میگیرد و دو طرف چهرهبهچهره هستند |||متـ . قرارگیری متعارفconventional position ||| قرارگیری مردرو man-on-top position [علوم سلامت] ...
واژههای مصوب فرهنگستان