تسلیحات، زینگان، جنگ افزارها و مهمات، اسلحه و مهمات، تخشایی، مهمات، تدارکات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ سایر معانی: مهمات (سلاح به علاوه ی خرج آن و وسایط نقلیه و تجهیزات مربوطه)