صورت جلسه سایر معانی: خلاصه مذاکرات [حقوق] صورتجلسه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رژیم لاغری غذای چنددقیقهای [تغذیه] رژیم لاغری ب28 روزهای که مرحلهبندی ندارد و برای افرادی طراحی شده است که میخواهند وقت کمی صرف پختن غذا کنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
با ده دقیقه اخطار قبلی
دفتر خاطرات روزانه سایر معانی: دفتر خاطرات، دفتر یادنگاشت، خاطرات، یادنگاشت (ها)، دفتر یادداشت، دفتر روزانه، دفتر سررسید
دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه سایر معانی: دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در ...
رونوشت سایر معانی: ترا نوشت، نسخه، نوشته، سواد، نسخه رونوشت [حقوق] رونوشت استنساخ شده، سواد مذاکرات
مدت استفاده از تجهیزات مرکز تلفن در خدمات درونمرزی یا برونمرزی برای محاسبۀ هزینۀ کاربری [مهندسی مخابرات]