انبوهۀ کانیایی [زمینشناسی] مجموعهای از یک یا چند دانۀ بلوری در یک سنگ رسوبی نارس
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] دانه معدنی - سنگدانه معدنی - ماده سنگی معدنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] آزوریت
[عمران و معماری] نهشت کانی [زمین شناسی] توده معدنی،توده کانی [معدن] کانسار (زمین شناسی اقتصادی) [آب و خاک] ته نشین های معدنی،نهشته های غیر آلی
[زمین شناسی] عناصر معدنی معادل "عناصر". اصطلاحی است که متخصصین تغذیه آن را بکار می برند.
[زمین شناسی] رخساره کانیایی - الف)مترادفی تقریبی برای metamorphic facies ب)سنگهایی که اجزاء آنها در محدوده های فشار ـ دمای معین که تنها برخی از کانیهای شاخص در آن پایدار می مانند، شکل گرفته ...
[عمران و معماری] الیاف معدنی [نساجی] لیف معدنی
لیف معدنی [مهندسی بسپار - الیاف] هرگونه لیفِ دارای ساختار غیرآلی و غیرفلزی که منشأ طبیعی داشته باشد
[نساجی] رنگ یونیفورم خاک معدنی - رنگ خاکی
رنگدانۀ کانیایی [زمینشناسی] رنگدانۀ غیرآلی طبیعی یا مصنوعی که برای رنگ کردن یا تیره کردن یا حجیم کردن موادی مانند رنگ و گچ به کار میرود ...
[زمین شناسی] صمغ معدنی گروهی از نهشته های هیدروکربنی معدنی صمغی که معمولاً فسیل شده اند، مانند قیر معدنی. در این مورد به معنای واژه resin نیز مراجعه نمایید. [نساجی] رزین معدنی
[زمین شناسی] حق امتیاز استخراج،کانی های یک ناحیه