مین [علوم نظامی] افزارهای حاوی مقداری مواد منفجره که برای نابود کردن یا آسیب رساندن به وسایل نقلیه زمینی و دریایی و هوایی یا افراد به کار میرود |||* مصوب فرهنگستان اول ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] یک منطقه از زمین و تمام ساختارها، ماشین آلات، ابزار، تجهیزات، گمانه ها، تونلها، حفاریها و دیگر اموال، حقیقی یا شخصی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] زباله گاه کانسار
[معدن] بالابر معدنی (ترابری)
مینگذار [علوم نظامی] شناوری که ویژۀ مینگذاری طراحی و ساخته شده است
علوم دریایى : مین گذارى
نقشهبرداری معدن [مهندسی نقشهبرداری] بخشی از نقشهبرداری که موضوع آن اندازهگیری و نقشهسازی از معادن است
[زمین شناسی] تهویه معدن تهویه معدن به فرآیندی گفته می شودکه طی آن کنترل کمیت،حرکت وتوزیع هوای معدن صورت می گیرد.درجریان تهویه کارهای دیگری نظیرکنترل کیفیت وکنترل دما ورطوبت نیزبه طورهمزمان ص ...
[معدن] ذخایر قابل استخراج (معادن روباز)
بپا، ملتفت باش
(ارتش) میدان مین، زمین مین گذاری شده، ناحیه مین گذاری شده دردریا
خیش سایر معانی: معدنچی، کانچی، کان کن، مین گذار [زمین شناسی] معدنچی کسی که در کار تجارت یا استخراج کانه، زغال ،موادقیمتی یا سایرموادطبیعی از پوسته زمین مشغول به کار است . [معدن] معدنکار (معا ...