[نفت] تاقدیس نامتقارن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(ورزش ژیمناستیک) پارالل نامتقارن (که یک میله ی آن 230 و میله ی دیگر 150 سانتی متر ارتفاع دارد)، پارالل نابرابر
[عمران و معماری] آبشکن غیرمتقارن [زمین شناسی] آبشکن غیر متقارن
اعوجاج نامتقارن [برق و الکترونیک] اعوجاج نامتقارن اعوجاج مؤثر بر مدوله سازی دو-وضعیتی که در آن فواصل زمانی مربوط به یکی از دو وضعیت، طولانی تر یا کوتاهتر از سیگنال اصلی است .
درامتدادقطر، درطول قطر [ریاضیات] در طول قطر، در جهت قطر، کاملا، شدیدا
diametrically, adv•کاملا، کلا، پرازین، صددرصد
بى قرینه
اشکال هندسی
[عمران و معماری] زئودزی هندسی
[شیمی] همپاری هندسی، ایزومری هندسی [نساجی] ایزومر هندسی
[آب و خاک] مدل هندسی
گسترش هندسی [ژئوفیزیک] کاهش انـرژی موج در واحد سطحِ جبهه موج، ناشی از گسترش جبهه موج با افزایش فاصله |||متـ . واگرایی کروی spherical divergence ...
واژههای مصوب فرهنگستان