از نظر روانی، روحا، فکرا سایر معانی: فکرا، روحا، از نظر روانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنانکه زیان رساند
(adverb) از لحاظ محیط زیستی
برای آعایش، از لحاظ تزئین، میناب زینت
اصلا، اساسا، دربنیاد، درسرشت، قلبا
(خودمانی) خل، غیرعادی، پراشتیاق
نیروی فکری، قدرت مغزی، خرد، (قدیمی) بیمار روانی، دیوانه، وابسته به اختلال روانی، گیج
از درون، در درون، به سوی درون، درونا، باطنا، از ته دل، ازتو، روحا، درست، کاملا
بطور ملی، از لحاظ ملی
اساسا، بطور کلی، بیشتر
بطور ذهنی یا باطنی