[ریاضیات] فعالیت فکری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سن هوشی، رشد فکری، سن عقلی، سن عقلی he is twenty years old, but has the mental age of a five year old او بیست ساله است ولی سن عقل او به اندازهی یک بچهی پنج ساله است [روانپزشکی] سن عقلی. این ...
[ریاضیات] حساب ذهنی، محاسبه ی ذهنی
[بهداشت] اختلالات روانی
قوی ذهنی
[ریاضیات] فرسایس ذهنی، خستگی فکری، فرسودگی
قوت دهنی
کتمان فکری، شرط ذهنی، خودداری از ذکر مطلبی باداشتن توجه ذهنی نسبت به ان
عقبماندگی ذهنی [روانشناسی] اختلالی که در آن کارکرد هوش آشکارا زیر میانگین است|||متـ . کمتوانی هوشی intellectual disability ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(این باور: هر چیز فقط هنگامی وجود دارد که ذهنا مورد ملاحظه قرار گیرد) ذهن گرایی
روانشناسى : ذهن گرایانه
از نظر روانی، روحا، فکرا سایر معانی: فکرا، روحا، از نظر روانی