[حسابداری] اندازه گیری مستقیم [ریاضیات] اندازه گیری مستقیم [آمار] اندازه گیری مستقیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] اندازه گیری پتانسیل سنجی مستقیم
[آمار] اندازه گیری باروری
[عمران و معماری] اندازه گیر شناور
[عمران و معماری] سنجش بده [زمین شناسی] دبی سنجی
مقیاسهای اندازهگیری برّاقیت [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] سامانههایی برای تعیین عددی میزان برّاقیتی که انسان با چشم درک میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] اندازه گیری آبدهی به روش غیرمستقیم
[زمین شناسی] روش الکترونیکی اندازه گیری فاصله
[حسابداری] روش اندازه گیری
[حسابداری] واحد اندازه گیری بر حسب پول
کرایۀ حجمی [حملونقل درونشهری - جادهای] کرایۀ فرستی که براساس حجم آن محاسبه میشود
[ریاضیات] اندازه گیری رتبه ای