خودکار شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[پلیمر] ماده پشت پر کننده
[ریاضیات] بهترین برآورد
[ریاضیات] بهترین برآورد خطی نااریب
[صنعت] پردازش لیست مواد
[نفت] ملاط
مادۀ زیستخنثی [مهندسی پزشکی] مادهای که کمترین پاسخ بافت میزبان را در پی دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
(ماده ی طبیعی یا مصنوعی که برای ترمیم استخوان و بافت بدن به کار رود) زیست ماده [پلیمر] زیست ماده، ماده زیستی
مهندسی زیستمواد [علوم دارویی] طراحی، سنتز و بهینهسازی مواد برای پدید آوردن برهمکنشهای مشخص با مؤلفههای زیستی ...
زیستمواد [علوم دارویی] موادی که بهعنوان واسط برای ارزیابی و درمان و بهبود عملکرد اندام یا بافتی از سامانۀ زیستی ساخته میشود ...
زیستمواد [مهندسی پزشکی] موادی که بهعنوان واسط برای ارزیابی و درمان و بهبود عملکرد اندام یا بافتی از سامانۀ زیستی ساخته میشود ...
[عمران و معماری] مصالح قرضه [زمین شناسی] مصالح قرضه