[نساجی] لامپ مقایسه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] اصل تطابق هزینه با درآمد
[برق و الکترونیک] زایده تطبیق دهنده طول کوتاهی از یک خط انتقال دو سیمه متصل به آنتن یا انتهای گیرنده ی خط انتقال معمولی برای افزودن راکتانس خازنی یا سلفی به منظور تطبیق امپدانس، راسنای اتصال ...
[برق و الکترونیک] ترانسفورماتور تطبیق ترانسفورماتوری که بین امپدانسهای نابرابر، به منظور تطبیق امپدانس، قرار داده می شود . تا بیشترین مقدار انرژی منتقل شود .
همتایابی نشانی [مهندسی نقشهبرداری] فرایندی که در آن یک نشانی یا یک جدول از نشانیها با ویژگیهای نشانی یک مجموعهداده مرجع مقایسه میشود تا مشخص شود که یک نشا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] اختصاص دادن خصوصیتها به عوارض (نقاط، خطوط، پلیگونها) در سیستمهای اطلاعات فضایی مترادف attribute tagging
جورسازی منحنی [ژئوفیزیک] روشی تفسیری مبتنی بر مقایسۀ مشاهدات با سرمنحنیها
[زمین شناسی] فرآیند متصل کردن عوارض خطی دو نقشه جداگانه اما مجاور به طور لبهای یا حاشیهای.
[کامپیوتر] سازگاری رنگی تصویر
[زمین شناسی] تطابق تصویر، تناظریابی تصویری
[برق و الکترونیک] آیریس یک ( پنجره ی ) تطبیق امپدانس را موجبر که از صفحات فلزی با لبه های متصل به هم و عمود بر دیواره های موجبر ساخته می شود . در یچه ی موازی با دیواره های طولی از نوع القایی ...
[حسابداری] عدم تطابق دقیق هزینه ها با درآمد