جِرم [فیزیک] خاصیتی بنیادی که به موجب آن جسم در برابر تغییر سرعت از خود مقاومت نشان میدهد
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] ضریب جذب جرمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] موازنه جرم [زمین شناسی] موازنه جرمی
بمباران زیاد، بمباران یکجا
خدمات تماسانبوه [مهندسی مخابرات] نوعی خدمات اطلاعرسانی و نظرسنجی که تماس همزمان شمار فراوانی از کاربران را با تنها یک یا چند شمارهتلفن ممکن میکند|||متـ . تماس&z ...
[مهندسی گاز] مرکز جرم
رنگبخشی تودهای [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رنگی کردن بسپارها با افزودن رنگبخشها و پراکندن آنها در بسپار|||متـ . رنگش تودهای ...
[عمران و معماری] جرم مخصوص [ریاضیات] جرم مخصوص، جرم ثابت
انقراض جمعی [زمینشناسی] از بین رفتن کامل یک یا چند خانواده از موجودات زنده
حریق انبوه [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] حریق ناشی از تعداد زیادی گیرانشهای همزمان که با تولید انرژی گرمایی بسیار زیادی همراه است ...
گور جمعی [باستانشناسی] گوری که حاوی بقایای درهمریختۀ چند جسد یا بخشهایی از اجساد و گاه چند جسد کامل باشد
رسانه ها سایر معانی: رسانه های گروهی، رسانه های جمعی [بهداشت] رسانه های ارتباط جمعی